loading...
مه تیزر
طراحی سایت
در حالی که فضای اینترنت ایران امروز 40 میلیون کاربر فعال داشته باشد،اهمیت داشتن وب سایت در کسب و کار شما غیر قابل انکار خواهد بود.

با داشتن یک سایت حرفه ای مخاطب و مشتری شما می تواند در هر ساعتی از شبانه روز بدون داشتن مزاحمتی برای شما با کسب و کار شما ارتباط برقرار کند.

یک سایت حرفه ای و کاربر پسند می تواند کاتالوگی برای تبلیغات بیشتر و هویت پسندیده تر برای تجارت شما باشد.

داشتن یک وب سایت پر بازدید قادر است هزینه های متعدد شما در فضای مجازی،مجلات مختلف و ... را کاهش دهد و شما را از سر درگمی در میان شیوه های مختلف تبلیغات نجات دهد.

به طور کلی سایت ها را می توان به دسته های شرکتی،تجاری،شخصی،آگهی،دانلود،خبری،پرتال و فروشگاهی تقسیم کرد.


پکیج های طراحی سایت TNT به سه دسته تقسیم می شود:

جهت مشاوره و یا سفارش تماس حاصل فرمایید
021-77594577
021-77594288
09125863719
برخی از نمونه کار های ما در پایین آمده است.
amir بازدید : 53 شنبه 15 آذر 1393 نظرات (1)

مامان برای خودش یک طراح و دیزاینر است. زمانی که برنامه دارم با دقت لباس‌هایم را در کمد برانداز می‌کند و به من مشاوره می‌دهد که کدام یک از آنها را با هم ست کنم.

لباس‌های امروزم هم سلیقه مادر است. او یکی از جدی‌ترین منتقدان من در زمینه اجرا است و با دقت خاصی رفتار و لباس پوشیدن من را زیر نظر می‌گیرد.

 

داریوش فرضیایی، عمو پورنگ محبوب بچه ها همراه با مادرش در یک مصاحبه صمیمانه شرکت کرده است. او در این گفتگو درباره شیطنت‌های دوران کودکی‌اش، علاقه اش به فیلم‌های هندی و تبعات شهرت صحبت کرده است.

 

وقتی خبرنگار شوی، یک چیزهایی برایت به ترس تبدیل می‌شود، ترس این‌که از نزدیک با چهره مورد علاقه‌ات مصاحبه کنی و بعد تصویری که از او داشتی در ذهنت خراب شود و با خودت بگویی او کجا و تصور من کجا. شاید به همین خاطر هم هست که همیشه از گفتگو با چهره‌های مورد علاقه‌ام فاصله می‌‌گیرم و به همکار دیگری این کار را محول می‌کنم، اما خب بعضی از آدم‌ها هم هستند که دوست داری ریسک این ترس را به جان بخری و با آنها به گفتگو بنشینی، به ویژه اگر پای یک گفتگوی خانوادگی در میان باشد.

 

برای دوست داشتن عمو پورنگ نیازی نیست که بچه باشی و این‌که بچه‌ای در خانه‌ات داشته باشی همین که کودک درونت کمی سرحال و قبراق باشد می‌توانی دوستش داشته باشی و از اجراهایش لذت ببری. اما شاید خیلی از ما دوست داشته باشیم بدانیم این عموی جذاب تلویزیون در خلوتش چه کاری می‌کند. ارتباطش با مادر و دیگر اعضای خانواده‌اش چطور است. ب


چه‌ها را دوست دارد یا صرفا به واسطه حرفه‌اش با آنها ارتباط می‌گیرد و از همه مهم‌تر این عمو پورنگ چرا خودش بابا نمی‌شود؟ وقتی همه این سوال‌ها را در ذهن داشته باشی، بی‌خیال ریسک، از او و مادرش دعوت می‌کنی تا یک گفتگوی متفاوت با آنها داشته باشی. برای من این مصاحبه یکی از خاطره‌انگیزترین گفتگوهایی بود که داشتم، جدا از کشف متفاوتی که از داریوش فرضیایی در این گفتگو داشتم، هم صحبتی با مادر گل داریوش فرضیایی که صفا و مهر مادری در او اوج می‌زد و میزبانی کم نظیر خانواده فرضیایی شیرین‌ترین خاطرات من را از روزهای آخر آبان ماه رقم زد، با من همراه باشید.


مادر 7 فرزند

 

مادر عمو پورنگ: دو دختر و پنج پسر دارم که متاسفانه چند سال قبل یکی از پسرانم را در اثر بیماری از دست دادم. از آن پسرم سه نوه دختر برایم به یادگار مانده است. آنهایی که من را از نزدیک می‌شناسند به خوبی می‌دانند که من تا چه حد عاشق فرزندانم هستم و نفسم به نفس آنها بسته است. داریوش فرزند یکی مانده به آخرم هست. من بین بچه‌هایم هیچ تفاوتی نمی‌گذارم و همه آنها را به یک میزان دوست دارم اما خب چون همه فرزندانم ازدواج کردند و تنها داریوش با من زندگی می‌کند، وابستگی بیشتری به او دارم و نمی‌توانم دوریش را تحمل کنم. ولی خب این وابستگی به معنای فرق گذاشتن من بین او و سایر بچه‌ها و نوه‌هایم نیست.

 

 

توصیه من به داریوش

مادر: از حق هم که نگذریم داریوش در زندگی برای من سنگ تمام می‌گذارد. از بچگی‌اش هم همین‌طور بود و همیشه به حرف‌هایم گوش می‌داد، الان هم با وجود این‌که برای خودش مردی شده و به لطف خدا در کارش موفق است، اما هنوز در کارهایش با من مشورت می‌‌کند و حواسش به توصیه‌های من است، هر وقت به سفر راه دور می‌رود تا زمان برگشتش دلم عین سیر و سرکه می‌جوشد و مرتب با تلفن جویای حالش هستم.


همه برنامه‌هایش را دیده‌ام

 

مادر: از همان روز اول که کارش را در رادیو شروع کرد تا به امروز که خدا را شکر برای خودش در تلویزیون جایگاهی پیدا کرده همه برنامه‌هایش را دنبال کرده‌ام. اگر ایراد و انتقادی هم به نظرم رسید وقتی به خانه رسید به او می‌گویم. وقتی در برنامه بالا پایین می‌پرد دلشوره می‌‌گیرم، به او می‌گویم «پسرم این همه ورجه و ورجه برای تو خوب نیست پا درد می‌گیری»، اما خب به این توصیه من گوش نمی‌کند. ناگفته نماند که معمولا روی نحوه لباس پوشیدنش در برنامه هم نظر می‌دهم.

 

 

عمو پورنگ: مامان برای خودش یک طراح و دیزاینر است. زمانی که برنامه دارم با دقت لباس‌هایم را در کمد برانداز می‌کند و به من مشاوره می‌دهد که کدام یک از آنها را با هم ست کنم. لباس‌های امروزم هم سلیقه مادر است. او یکی از جدی‌ترین منتقدان من در زمینه اجرا است و با دقت خاصی رفتار و لباس پوشیدن من را زیر نظر می‌گیرد.


وقتی داریوش بچه بود

مادر: داریوش در دوران کودکی از سایر خواهر و بردارهایش آرام‌تر بود و بازی‌هایی داشت که ویژه خودش بود و گاهی حتی من را نگران می‌کرد مثلا وقتی هفت - هشت سالش بود به بالای پشت بام می‌رفت و با خودش حرف می‌زد. ما آن موقع متوجه نمی‌شدیم که او در حالا اجرای برنامه و بازیگری است، فکر می‌کردیم حتما ایرادی دارد که مدام با خودش حرف می‌زند این موضوع من را تا حدی نگران می‌کرد و حتی مسئله را با پدرش در میان گذاشتم اما خب وقتی بیشتر در کارهایش دقیق شدم، دیدم او در حالی بازی کردن با خودش است.


 

عمو پورنگ: در دوران کودکی‌ام من به شدت بچه خیال‌پردازی بودم، تخیل من تا جایی پیش رفت که برای خودم یک دوست خیالی پیدا کردم و بیشتر وقتم را با این دوست می‌گذراندم، برای او حرف می‌زدم، برنامه اجرا می‌کردم و فیلم‌هایی را که به تازگی دیده بودم، برایش بازی می‌کردم. این موضوع پدر و مادرم را در مقطعی نگران کرد اما وقتی دیدند من و این دوست خیالی‌ام کاری به کار کسی نداریم دست از این نگرانی برداشتند.

 

 

عمو پورنگ چطور دانش آموزی بود؟

مادر: همیشه حواسش به درس و مشقش بود، به این خاطر هیچ نگرانی بابت درس و مشقش نداشتم و خدا روشکر معلم و ناظم‌هایش هم در آن دوران، ازش راضی بودند.


پورنگ: تو دوران بچگی‌ام همیشه دوست داشتم آدم خاصی باشم از طرفی چون بچه احساساتی بودم، هیچ‌وقت سعی در پنهان کردن حسم نداشتم و آن را بروز می‌دادم، هیچ‌وقت یادم نمی‌رود وقتی کلاس سوم بودم مدیری داشتیم که همه از او به شدت حساب می‌بردند مرد با دیسیپلین و جدی بود، اما من به شدت از رفتار او خوشم می‌آمد، به همین خاطر چند روز مانده به تعطیلات تابستانی نزدش رفتم و به او گفتم امکانش هست با هم تنها صحبت کنیم؟


 

او از این تقاضای من حسابی تعجب کرد احتمالا با خودش می‌گفت: این بچه چه حرفی دارد که می‌خواهد در تنهایی به من بزند، به هر حال اجازه داد در راهرو با او صحبت کنم، من هم دست‌هایم را به سمتش بالا بردم ،او با تعجب من را نگاه کرد. من هم گفتم آقا اجازه، دلم می‌خواهد بغل‌تان کنم و ببوسم‌تان؛ چون در تابستان دلم برای‌تان حسابی تنگ می‌شود او که از این رفتار من حسابی جا خورده بود، برق شادی در چشمانش زده شد. دست نوازشی به سرم کشید و مرا بوسید. این رفتار او من را غرق غرور کرد و باعث شد تمام تابستان را درس بخوانم تا سال بعد او از من راضی باشد. هر چند که سال بعد او از مدرسه ما به جای دیگری منتقل شد.

 

 

 

عاشق فیلم هندی هستم

عمو پورنگ: از بچگی‌ام عاشق تماشای فیلم هندی بودم. حسی که در فیلم‌های هندی قرار داشت از نظر من کم نظیر بود و از آنجا که علاقه خاصی هم به بازیگری داشتم، بعد از تماشای این فیلم‌ها، آن را برای خواهر و برادرهایم دوباره بازی می‌کردم و در ازای این بازیگری، خوراکی‌هایی مثل پفک را به عنوان دستمزد می‌گرفتم. هیچ‌وقت یادم نمی‌رود برخی از این نقش‌هایم را به قدری با احساس و با سوز و گداز بازی می‌کردم که خواهرم بعد از تماشای آن به پهنای صورت اشک می‌ریخت!!


نمی‌گویم مادر عمو پورنگ هستم

مادر: از این‌که می‌بینم داریوش به جایی رسیده که آنقدر مردم بهش لطف دارند، واقعا خداروشکر می‌کنم، همیشه از جدم خواستم کمکش کند تا بتواند از عهده این مسئولیت سنگین برآید. ولی خب هیچ وقت تا به حال نشده جایی بروم و بگویم که من مادر عمو پورنگ هستم. لزومی به این کار ندیدم. ولی تا به حال بارها پیش آمده برای خرید به جایی رفته‌ام تلویزیون روشن بوده و برنامه‌اش پخش می‌شد، در دلم قربان صدقه‌اش می‌رفتم اما چیزی نمی‌گفتم. وقتی هم می‌دیدم که دیگران از او در آن شرایط تعریف می‌کنند و می‌گویند «چقدر با انرژی است» فوری به خانه می‌آمدم، برایش اسپند دود می‌کردم تا چشم نخورد.


از محل قدیمی‌مان نرفتیم

 

مادر: در محله قدیمی‌مان با اکثر همسایه‌ها دوست و رفیق هستیم. خیلی از آنها به واسطه این‌که سادات هستم به من لطف زیادی دارند. به همین خاطر بعد از معروفیت داریوش نخواستم که محله‌مان را عوض کنیم مثلا به بالای شهر برویم. بعضی وقت‌ها که داریوش سر کار هست و در خانه نیست، همسایه‌ها لطف دارند به خانه ما می‌آیند و در کارهای خانه حتی به من کمک می‌کنند.

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط مجمع عاشقان در تاریخ 1393/09/15 و 2:13 دقیقه ارسال شده است

سلام موفق باشید
وبسایت پر محتوا و زیبایی دارید
خوشحال میشم به سایت من هم سر بزنید و نظرتونو بگین
در صورت تمایل به تبادل لینک هم میتوانید از بخش تبادل لینک هوشمند لینکتون رو در سایت قرار دهید تا امار پیج رنگ و بازدید سایتتون زیاد بشه شکلکشکلک


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 691
  • کل نظرات : 50
  • افراد آنلاین : 97
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 156
  • آی پی دیروز : 19
  • بازدید امروز : 209
  • باردید دیروز : 21
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 509
  • بازدید ماه : 509
  • بازدید سال : 16,195
  • بازدید کلی : 126,770